جدایی نادر از سیمین و اخراجیها3، 2فیلمی هستند که این دریچه را به روی این صنعت در حال افول باز کردهاند، اما اینکه آثار بعدی تا چه اندازه موفق به ادامه این راه باشند، سؤالی است که پاسخش را در ماههای آینده و در جریان نمایش فیلمهای دیگر میتوان پیدا کرد. فیلم اخراجیها3 با بالاترین تعداد سالن نمایش شروع به اکران کرد و پس از آن جدایی نادر از سیمین. این جریان بعد از تعطیلات نوروزی تغییر پیدا کرد و اینبار ساخته فرهادی بود که در تهران سالنهایش افزایش یافت، دلیلش هم فروش روزانه بیشتر «جدایی...» است. آماری که از فروش این دو فیلم تا به امروز ارائه شده فیلم اخراجیها3 را درصدر جدول قرار داده اما اینکه تا انتهای نوبت اکران کدامیک در صدر قرار بگیرند را حالا نمیتوان پیشبینی کرد. اما آنچه در این میان مطرح میشود نظریاتی است که در مورد استقبال فراوان مخاطبان از این دو فیلم داده شده؛ استقبالی که اگرچه به نفع این دو فیلم و سینماهای کشور بود اما باعث متضرر شدن باقی فیلمهایی شد که در این نوبت به اکران درآمدند. آنچه در ادامه میآید بررسی دلایلی است که باعث رونق گرفتن و فروش بالای این دو اثر شدهاند.
سکانس افتتاحیه سینمای ایران در سال90، دستکم از نظر گیشه، فوقالعاده بود. اکران همزمان 2 فیلم پرسروصدا، فضایی را رقم زد تا پس از سالها شاهد استقبال فوقالعاده مردم از سینما باشیم. با توجه به میزان استقبالی که از 2قسمت قبلی «اخراجیها» شده بود، پیشبینی اینکه «اخراجیها3» نیز به اثری پرفروش تبدیل شود، نیاز به هوش چندانی نداشت. از سوی دیگر «جدایی نادر از سیمین» نیز در حالی به فروش فوقالعادهای دست پیدا کرد که «درباره الی»، فیلم قبلی اصغر فرهادی نیز موفق شده بود در شرایط اکران نامطلوب به باشگاه میلیاردیها بپیوندد، ضمن اینکه «چهارشنبهسوری» نیز در زمان خود گیشه پررونقی یافته بود. اینبار فرهادی با فیلمی که پیش از دیگر آثارش با تحسین و ستایش مواجه شده بود، به میدان آمده بود. درخشش توأمان در جشنواره فیلم فجر و فستیوال برلین با فضای رسانهای بسیار مثبتی برای فیلم، کنار پیشینه کارگردان، آن را به اثری کنجکاویبرانگیز مبدل کرد.
در مورد «اخراجیها3» نیز شهرت و محبوبیت 2قسمت قبلی، آن را به یک برند مطمئن در گیشه بدل کرده بود، ضمن اینکه اینبار پای حاشیههایی تازه نیز به ماجرا باز شده بود. فیلمهای دهنمکی بهعنوان آثاری که در دهه80 پای بیشترین تماشاگر را به سالنهای سینما باز کردند از این منظر آثاری قابل مطالعه هستند. چه در نحوه رویکرد این فیلمساز به ژانر کمدی، چه در پرداختش به مضامینی که پیش از او کسی در سینمای ایران به آنها نپرداخته و چه در شیوه روایت و پردازش تیپهای نمایشی، 3قسمت «اخراجیها» بهشدت قابل بررسی است. در تحلیل موفقیت گیشهای، بیش از اینکه زیباییشناسی سهم داشته باشد زمینههای جامعهشناختی اهمیت مییابند. در مورد قسمت سوم باید ارجاع فیلمساز به رخدادهای واقعی را نیز اضافه کرد و سهم آن را در میزان توفیق در گیشه در نظر آورد.
در حالی که «اخراجیها3» پس از پایان تعطیلات نوروزی در تهران فروشش از «جدایی نادر از سیمین» پایینتر آمده، در شهرستانها همچنان نزدیک به 3برابر فیلم فرهادی میفروشد. سخنگوی انجمن سینماداران به بازگشایی برخی از سالنهای تعطیلشده در شهرستانها بهواسطه اکران «اخراجیها3» اشاره کرده که نکته جالبتوجهی است. اینکه فیلمی میتواند چنین چراغ سینماها را روشن نگاه دارد برای سینمایی که بهشدت دچار بحران مخاطب است اهمیتی مضاعف دارد. از سوی دیگر باید به «جدایی نادر از سیمین» اشاره داشت که توجه طبقه متوسط شهری را بیشتر به خود جلب کرده و چه از نظر لحن و چه به لحاظ ساختار در فضایی کاملا متفاوت از فیلم دهنمکی قرار دارد.
«جدایی...» یک ملودرام مدرن است که لحنی تلخ و گزنده دارد؛ چیزی که بهصورت سنتی میگویند تماشاگر ایرانی از آن استقبال نمیکند، بخصوص که در سالهای اخیر اغلب فاتحان گیشه کمدی بودهاند و برخی اعتقاد دارند که تماشاگر چنان ذائقهاش به این نوع فیلمها خو گرفته که تصورش از سالن سینما به محلی برای خندیدن تبدیل شده است. فروش فوقالعاده «جدایی نادر از سیمین» که در تهران از کمدی اخراجیها بیشتر میفروشد نشان میدهد که چنین فرضیهای نمیتواند خیلی صحیح باشد یا دستکم طیفی قابلتوجه از مخاطبان وجود دارند که مشتری فیلم متعارف ایرانی نیستند؛ گروهی که تعدادشان آنقدر زیاد است که اگر فیلمی توجهشان را جلب کند آن را به اثری پرفروش بدل میکنند.
آیینههای روبهرو
برنده خرس طلایی بهترین فیلم جشنواره برلین در نوروز90 برپرده سینماهای کشور بهنمایش درآمد تا آندسته از مشتاقان و علاقهمندانی که در جشنواره فیلم فجر موفق به دیدن آخرین اثر اصغر فرهادی نشدهاند، فرصت دیدنش را پیدا کنند؛ فیلمی که بسیاری از مخاطبان به یکبار دیدنش بسنده نکردند و برای دومین و حتی سومین بار نیز به دیدنش رفتند! جدایی نادر از سیمین، آخرین ساخته فرهادی در حالی به اکران درمیآید که مشتاقان زیادی در انتظارش بهسر میبرند و از سویی در جریان رقابت با اخراجیها 3، همگی در انتظار آن هستند تا نتیجه نهایی این رقابت را بدانند. اما آنچه در واقع اهمیت دارد دانستن این حقیقت است که این فیلمها به چه دلایلی توانستهاند این توفیق را پیدا کنند.
وقتی با تهماسب صلحجو در این زمینه صحبت میکنیم به بیان چند جمله کلی در مورد فروش بالا و استقبال فراوان از جدایی نادر از سیمین و اخراجیها 3 بسنده میکند: این دو فیلم به لحاظ موضوع و شیوه روایت داستان در حد پسند مردم هستند؛ آثاری که با ذائقه مخاطب سازگارند و او را گیج نمیکنند. مخاطب عام گاهی از فیلمهای عمیق استقبال میکند و زمانی هم از فیلمهای سطحی. اما بیان اینکه چرا مردم از این دو اثر استقبال کردهاند، بحث سادهای نیست و نیاز به جامعهشناسی و تحقیقات میدانی وسیع دارد و به راحتی نمیتوان به آن پاسخ داد.
احمد طالبینژاد نیز در این زمینه معتقد است: جدایی نادر از سیمین به این دلیل پرفروش است که اولا مردم خاطره خوبی از کارهای فرهادی دارند، دوم اینکه این فیلم معتبرترین جوایز جهانی را گرفته است و تمامی رسانههای برونمرزی هم در موردش صحبت میکنند و سومین دلیلش هم این است که هر کسی هنگام دیدن این فیلم میتواند خود را در آیینه اثر مشاهده کند و با آن احساس همذاتپنداری داشته باشد. این فیلم به نوعی واقعیت محض اجتماع است که از کارگاه ذهن خلاق فرهادی عبور کرده و تبدیل به تابلویی شده در برابر اجتماعی که دارد به دروغگویی، ریاکاری و پنهانکاری عادت میکند، بنابراین مردم دوست دارند آن را ببینند. بحث کیفیت این دو فیلم هم قضاوتش برعهده خود مردم است؛ باتوجه به داستان قوی و قدرتمند و توجه به ریزهکاریهای موجود در آنها.
با توجه به آنچه بیان شد شاید بتوان یکی از دلایل پرفروش بودن این فیلم را منوط به حضور کارگردانی دانست که خالق این اثر است و چهبسا که اگر جوایز متعدد برلین هم نبود جدایی نادر از سیمین میتوانست با اقبال عمومی مواجه شود و همین اعتباری را که امروز به آن دستیافته، پیدا کند.
حکایت همچنان باقی است...؟
شاید روزی که مسعود دهنمکی فیلم اخراجیها1 را میساخت خودش هم تصور نمیکرد که در روزهای اکران چنان استقبالی از فیلمش به عملآید تا انگیزه قویتری شود برایش که با خیال آسوده اقدام به ساخت قسمتهای دوم و سوم آن بکند. 2سال پیش که اخراجیها 2 به نمایش درآمد تماشاگران با پیشینهذهنیای که از اخراجیها 1 داشتند، پشت در سینماها و در صفهای طولانی و در سانسهای فوقالعاده نیمهشب به انتظار نشستند تا این فیلم را تماشا کنند. با اینکه این اثر دهنمکی هم فروش خوبی داشت اما همچون کار قبل او نتوانست مخاطبان را راضی از در سینما به بیرون هدایت کند. نوروز90 میرسد و باز دهنمکی با ساخت سومین بخش اخراجیها، بیشتر سینماهای کشور را به تصرف خود درمیآورد و در صدر جدول فروش هم خانه میکند.
وقتی با محمدرضا صابری، سخنگوی انجمن سینماداران در مورد فروش بالای این فیلم صحبت میکنیم، میگوید: یکی از اصلیترین دلایل پرفروش بودن این فیلم، درخشش و موفقیتی است که اخراجیها 1و2 داشتند. به همین دلیل مردم
هر لحظه در انتظار دیدن اخراجیها3 بر پرده سینماها بودند. دومین دلیل آن هم مربوط است به کاری که آقای دهنمکی انجام دادند. موضوع فیلم مربوط میشود به مسائل روز جامعه و یک طنز سیاسی است که تا حدودی هم توانست نظر مخاطبان را بهخود جلب کند. طالبینژاد هم میگوید: پرفروش بودن فیلم اخراجیها مسئله عجیب و حیرتآوری نیست. این فیلم بر تداوم یک میل پیچیده است که در مردم وجود دارد؛ یعنی مردم میروند فیلم مسعود دهنمکی را با توجه به گذشته او ببینند که چه فیلمی ساخته و چه شوخیهایی با تابوهای اجتماعی و فرهنگی میکند. بنابراین این استقبال خیلی بعید نیست و فکر میکنم شوخیها و کنایات آن در راستای عقدهگشاییهای جامعه هم هست.
اخراجیها 3 به پشتوانه اخراجیها 1 و 2 امروز و بیان آزادی که در فیلم دارد، باردیگر توانست توجه تماشاگران بسیاری را بهخود جلب کند و چه بسا که اگر اخراجیها4 هم ساخته شود طرفداران سینمای دهنمکی به همین شکل از آن استقبال کنند.